برک ۱۷ خرداد - وقتی دست به نوشتن میشی، نوشتنت میاد
این روزها که به وبلاگستان فارسی نگاه میکنم، حس خوبی میگیرم. اسفند ماه که پستینا رو معرفی کردم خوب یادمه که هر هفته به زحمت ۱۰ تا پست از وبلاگهایی که دنبال میکردم منتشر میشد اما این روزها میبینم که هر دو روز ۱۰ تا پست تازه پیدا میکنم و با اینکه در فصل امتحانات هستیم، وبلاگها فعالیت بیشتری دارن و خونههای بیشتری روشن میشن. هر از چندگاهی هم میبینم که بعضی از عزیزان وبلاگنویس به خونههاشون بر میگردن، مثلا همین که دیدم دوباره وبلاگ هواتو کردم به روز شده خیلی برام جالب بود.
به نظرم کسی که حداقل یک سال وبلاگ نوشته باشه و در محیط وبلاگستان فعالیت کرده باشه، خیلی دوست داره دوباره برگرده به این محیط و از خودش و نگاه خودش بنویسه و دوباره از این محیط استفاده کنه، با اینحال بیشتر مواقع نوشتنمون نمیاد. موضوع این پست هم همینه و میخوام در مورد این موضوع کمی صحبت کنم:
چرا نوشتنمون نمیاد؟
یک قانونی در فیزیک وجود داره به اسم اینرسی یا لختی که اگه رشته ریاضی خونده باشین حتما این قانون رو شنیدین، این قانون میگه که «جسم به تغییر سرعت و جهت مقاومت نشون میده» و به نظرم در وبلاگنویسی هم چنین قانونی وجود داره، قانون اینرسی وبلاگی. به این معنا که شما اگر برای مدتی وبلاگنویسی نکنین، ناخودآگاه نوشتنتون نمیاد و نسبت به نوشتن مقاومت دارین و شاید حتی بگین کی حال نوشتن داره، ممکنه از قضاوت خوانندهها بترسین و یا حتی از اینکه کسی بهتون توجهی نکنه و مخاطبانتون دیگه نباشن و همهی اینها به این قانون بر میگردن، اینکه دوست دارین تغییر رویه ندین و مثل یک ماه یا چند هفته گذشته قدمی برای نوشتن بر ندارین، چون که کار سختیه و انرژی به نظر بالایی میخواد.
حالا چطور نوشتنمون بیاد؟
همین که تصمیم میگیری که نوشتن رو شروع کنی جدای از همهی قضاوتها و فکرهای مختلفی که توی ذهنت میاد و پست جدیدت رو منتشر میکنی، یک احساس جدیدی در تو به وجود میاد، حس میکنی من بالاخره دوباره دارم وبلاگ مینویسم، اما بعد یک روز، دو روز میای و به وبلاگت سر میزنی میبینی که ای بابا، نه کامنتی دارم و نه کسی پستم رو لایک کرده و حتی دیسلایک هم نکردن و آمار پست هم که به ده نفر هم نمیرسه.
اینجاست که ناامید میشی و میگی برای کسی که فرقی نداره من چی مینویسم اما همینجاست که هدف و روح وبلاگنویسی میاد به کمکت. اینکه «آیا من دارم برای بقیه وبلاگنویسی میکنم یا اینکه چون از نوشتن لذت میبرم، میخوام بنویسم و خودم باشم و خونده بشم؟». وقتی تصمیم بگیری که دفعه دوم بنویسی، کم کم ایدههای جدید میاد توی ذهنت، دفعه بعد «در مورد این اتفاقی که افتاد مینویسم»، یا این دفعه «خاطره سفری که رفتم رو به صورت سفرنامه منتشر میکنم». بعد چند روز که به خودت میای میبینی که یک وبلاگ فعال با محتوای از جنس خودت داری که هر بار با نوشتن پست جدید، یک طرز فکر قشنگ رو به زندگیت جاری میکنی و بیشتر سعی میکنی خودت باشی و اثر زیبای خودت رو نقاشی کنی و به جا بذاری.
نتیجه
وبلاگنویسی اولش سخت به نظر میاد اما همینطور باقی نمیمونه، چراغ وبلاگها با انرژی افکار شما روشن میشه، سخت نگیرین و برای نوشتن، بنویسین. از خودتون و برای خودتون بنویسین و کسانی که با شما و از جنس شما هستن، مخاطبین شما میشن. پس از نوشتن نترسیم و وبلاگستان فارسی رو نورانی کنیم.
حق معنوی تصویر: Photo by Hasan Almasi on Unsplash