برک ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
یک خبری دیروز منتشر شد با عنوان «اینترنت دایال آپ پس از ۳۴ سال سرانجام به پایان رسید» که من رو به دهه ۸۰ برد اون موقع که اینترنت تازه اومده بود ایران و یک صدای خیلی خاصی داشت وقتی میخواستی وصل بشی. کامپیوترهای اسمبل شدهای که حتما باید کارت شبکهی مجزا داشتن و از اون طرف هم برای وصل شدن به اینترنت هم یادمه باید یک سری کارتهای بود که برای اتصال باید میخریدی و ما کلی از اینها داشتیم. وصل شدن به اینترنت نه تنها خیلی کند بود بلکه وقتی وصل میشدی دیگه تلفن صدای عجیب و غریبی میداد و اون زمان موبایلی وجود نداشت و اگر داشت هر کسی نداشت. خلاصه سر وصل شدن به اینترنت و استفاده از تلفن همیشه دعوا بود. حالا که دارم نگاه میکنیم میبینیم که چقدر راحت به اینترنت وصل میشیم و اون موقع چه زجری باید میکشیدی که مثلا صفحهی یاهو باز بشه یا بتونی سایت ناسا رو ببینی. واقعا انقدر درد و سختی نیاز بود برای چیزی که الان از جیبمون در میاریم و صدها برابر سریعتر بهش وصل میشیم؟
خب پاسخ مشخصه، بله، لازم بود اون سختی و نیاز ایجاد بشه و مسیر طی بشه که به امروز برسیم و دنیا اینطوری کار میکنه و جای طرح مساله بیشتر از این هم نیست. یک موضوع جالب دیگهای که توی این مقاله بود عدم دسترسی بعضی مناطق آمریکا به اینترنت پر سرعت بود که هم برام قابل درک هست و هم قابل درک نیست که چطور با این پیشرفت هنوز بعضیها توی اون هم آمریکا داشتن از دایالآپ استفاده میکردن ولی خب به خاطر گستردگی جغرافیایی آمریکا قابل درک هم هست.
⚡️ این روزها وضعیت زندگیم به این شکل شده که هر روز باید چک کنم چه زمانی قراره برق رو قطع کنن تا زمان خواب و بیداری و کارم رو بر اساس اون بچینم. یاد ضرب المثل «با هر سازی رقصیدن» میوفتم. هر سازی که میزنن ما باید به همون برقصیم و چقدر احساس سرکوب شدن و درد داره این وضعیت. احساس میکنم تبدیل به یک عروسک خیمه شب بازی شدم که باید با دستورات اون خودم رو تطبیق بدم.
بعضی مواقع توی فیلمهای سینمایی استرالیایی میدیدم مردم روی سقفشون کلا پنل خورشیدی هست و با خودم میگفتم چه کاری وقتی برق هست ولی اونها خودشون رو اچمستقل کرده بودن و اینطور به ساز دولت کشورشون نمیرقصیدن.
📄 وبسایت پستینا به خاطر مشغله کاری من خیلی عقب افتاد و از طرفی کمالگرایی و تمایل به اجرای ایدههای فراوان ذهنم باعث شد پروژه خیلی کند پیش بره اما تصمیم گرفتم دست از کمالگرایی بردارم و سریعا پروژه رو با امکانات حداقلی منتشر کنم تا بر اساس نیاز و نظرات شما توسعه پیدا کنه و تکمیل بشه.
🧑🦳 یادمه اون موقعی که موی سقید روی سرم نبود با خودم میگفتم طرف چقدر پیر شده و هیچ دیدگاهی به این سفیدی مو و درکی ازش نداشتم اما حالا که موهام کمابیش یکی در میون سفید شده متوجه شدم سفید شدن مو واقعا الکی نیست و میگن اینا رو توی آسیاب سفید نکردیم واقعا کلی تجربه و درد و تحمل بوده که سفید شده. درسته بعضیها ژنتیکی کلا موهاشون سفید میشه ولی بیشتر اینطور نیستن. موهای آدم با درد و تجربه درخشان میشن و رو سفید بیرون میان. موی سفید واقعا احترام و ارزش داره و نشان از بزرگی و تجربه هست و منظورم این نیست که بگم خودم این صفات رو دارم و منظورم تفاوت دیدگاهم هست. بعضی چیزا رو تا تجربه نکنی درک نمیشه کرد و این یکی از اونهاست.