برک ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - از روزانه نویسی چه آموختم؟
در یک دوره یازده روزه سعی کردم تا هر روز در وبلاگ از افکار و روزمرگیهای خودم بنویسم و در این پست میخواهم یک جمعبندی از این تجربه داشته باشم و درسهایی که در این مسیر یاد گرفتم و نظراتم رو با شما به اشتراک بذارم.
هر روز، خوب نوشتن کار سختی هست 🕰️
من علاقهی خاصی به وبلاگنویسی دارم و از روز اول که شروع به روزانه نویسی کردم با شوق و ذوق خاصی این کا رو انجام ادامه دادم اما هر چی که گذشت با خوندن پستها متوجه کیفیت پایین محتوا شدم. اینکه مثلا چند موضوع پراکندهی بینتیجه رو خودم میخونم، احساس خوبی نمیگیرم. کیفیت محتوا در نهایت خودش رو با احساسی که بعد از صرف زمانی که برای خوندن اون محتوا میکنین، نشون میده. مثلا پستهای شباهنگ رو اگه خونده باشین، هم متن پست و هم تصاویر پست وقت گذاشته شدن و با علاقه خاصی نوشته شدن و من به عنوان مخاطب از خوندنشون لذت میبرم.
روزانه نویسی در حقیقت یک سبک زندگی هست و یک جورهایی به عنوان یک شغل در نظر گرفته میشه چرا که شما برای اینکه بتونین محتوای با کیفیتی تولید کنین، زمان قابل ملاحظهای رو باید صرف کنین و بداهه نویسی از کیفیت کار کم میکنه و این مغایر ارزشهای من هست و خودم با خوندن مطلب لذت نمیبرم. در انتها به این نتیجه رسیدم که برای یک محتوای با کیفیت روزانه حداقل باید ۲ ساعت زمان صرف بشه تا محتوا کیفیت حداقلی داشته باشه در غیر این صورت خروجی کار آبکی یا غیر کاربردی خواهد شد.
روزانه نویسی نیاز به فعالیت و ارتباط اجتماعی قوی دارد 🤝
چه در وبلاگ روزانه نویسی کنین و چه در تلگرام و اینستاگرام، اگر مخاطب حوصلهاش سر بره یا با شما احساس ارتباط فکری و درک احساسی نداشته باشه محتوای شما بدون بازخورد میمونه و بعد مدتی از نوشتن دلسرد میشین. به یاد دارم که در سالهای اوج وبلاگنویسی بعضی از دوستان ازم میپرسیدن که من هر روز فعال هستم توی وبلاگم و آپدیت میدم ولی مثلا به اندازهی آسمانم یا دوستان دیگر مخاطب ندارم و پاسخ این سوال خیلی ساده و مشخصه. با مخاطبان و دوستان وبلاگنویس دیگه باید ارتباط اجتماعی بگیریم. به این معنا که شما برای خودتون بنویسین و فقط بنویسین، به سختی و با کمک شانس شاید دیده بشین اما با فعالیت اجتماعی، حضور در وبلاگها و صفحات دیگه، شرکت در چالشها و فعالیتهای اون اجتماع و ایجاد روابط صمیمی یا ارزشمند با افراد موثر اون جامعه، کم کم شما هم بیشتر دیده و خونده میشین.
در مورد روزانههای من، از اونجایی که من به کارهای خودم هم نمیرسم و از طرفی هم علاقه به وبلاگنویسی من رو به نوشتن فرا میخونه، خیلی کم به دوستان دیگر سر میزنم و برای خیلی از پستهای جذابی که از خوندنشون لذت میبرم هم کامنت نمیذارم و از طرفی این ارتباط رو حفظ نمیکنم و روزانه نویسی به دلیل حجم کاری و زمانی بالایی که در بلند مدت خودش رو نشون میده، برای من گزینهی مناسبی نبود.
تایپ شخصیتی و تایپ وبلاگنویسی 🙅
هر فردی یک تایپ شخصیتی و نوشتاری و فکری خاص خودش رو داره و مثلا یکی آدم درون گرایی هست و کمتر در اجتماع حضور داره یا کمتر صحبت میکنه و یکی با ارتباط گرفتن انرژی میگیره و این رو وقتی متوجه میشین که در عمق کار قرار میگیرین و میبینین که با درون شما همخوانی داره یا نه. بعضی از ما وبلاگنویسها با خاطره نویسی، بعضیها با پراکنده نویسی، بعضیها با کوتاه نویسی و بعضیها با طولانی نویسی و سبکهای مختلف دیگری ارتباط میگیریم و باید انتخاب و پیدا کنیم که تایپ وبلاگنویسی ما به چه شکل هست.
همهی ما روزانه نویس خوبی نیستیم یا همهی ما سفرنامه نویس خوبی نیستیم و این رو با تجربه و نگاه به درون خودمون متوجه میشیم. اوایل که شروع به روزانه نویسی کردم از نوشتن انرژی میگرفتم اما هر چه که گذشت متوجه شدم که تایپ نوشتاری من اصلا روزانه نویسی نیست و من با جمع آوری و تحلیل و تولید محتوا ارتباط بهتری میگیرم تا اینکه بداهه نویسی روزانه انجام بدم و عمق ماجرا با سطح ماجرا داستان دیگری داشت.
تجربیات شما 💭
شما هم که سالهاست مشغول وبلاگنویسی هستین از تجربیات، تایپ وبلاگنویسی و درسهایی که در این مسیر داشتین برام بنویسین، کنجکاوم که از تجربیات شما هم در این مسیر استفاده کنم.