پرسش و پاسخ وبلاگی - چرا ؟
تا حالا به این فکر کردین که چرا دارین وبلاگ مینویسین؟ خیلی از مواقع شده که به یک سر حدی رسیدم و گفتم کافیه و دیگه ادامه ندادم یا خیلی از کسب و کارها هستن که تا یک مدتی پیشرفت میکنن و جلو میرن و بعد از اون دیگه خبری ازشون نمیشنویم. بعضی از خانوادهها و زوجها هستن که با شوق و علاقه زندگیشون رو شروع میکنن و بعد از مدتی خبرهای بدی ازشون بیرون میاد. خیلی از دانشجوها و دوستانم رو در دانشگاه حتی دیدم که اوایل دانشگاه با چه انگیزهای وارد دانشگاه شدن و هر کاری رو دست میزدن اما بعد از چند ترم یا با سیگار میدیدمشون یا در حال به قول خودشون پیچوندن کلاسها بودن یا حتی مثال ملموستر بزنم، خیلی از ما وبلاگنویسها هستیم که اوایل باز کردن وبلاگ با کلی ذوق و انگیزه و هر روز چندین پست ولی بعد از چند وقت هفتهای یک پست هم نمیذاریم. داستان چیه؟
چرا وسط راه رها میکنیم؟
به نظرم مهمترین دلیل این اتفاق رفتار هیجانی و نداشتن هدف در انجام و مسیر انجام کارمون هست. مثلا اون دانشجوها رو در نظر بگیرین، اونها از بزرگترها و داستانها و فیلمها دیدن که دانشجو بودن خیلی باحاله و از دست مدرسه راحت شدن خیلی خوبه و کلاسها دیگه فقط دخترونه یا پسرونه نیست. وقتی که اینها رو تجربه کردن و تمام شد، برای بعدش دیگه دلیل و برنامهای ندارن. برای چی ادامه بدن، پس دنبال کنجکاویهای دم دستی دیگه میرن مثل باحال بودن کسایی که سیگار میکشن و هر دلیل دیگهای.
ما وقتی نمیدونیم چرا داریم یک کاری رو انجام میدیم و صرفا به خاطر شنیدهها و دیدن آدمهای باحال اون حوضه از اون مسیر خوشمون میاد، معمولا به صورت هیجان تصمیمی میگیریم، که بعد از خوابیدن اون هیجان، گیج میشیم که چقدر همه چی بی معنیه و نمیدونیم چه مسیری رو باید انتخاب کنیم، چون هدفی برای خودمون انتخاب نکردیم و نمیدونیم چرا باید یک مسیر مشخص رو در زندگی معمولی یا کاریمون انتخاب کنیم.
پس چراییهای زندگی و اهدافی که از پس اونها انتخاب میکنیم نقش مهمی در انتخاب مسیر و ادامه مسیر در زندگی ما دارن، حالا این سوال رو میخوام از شما بپرسم:
چرا دارین وبلاگ مینویسین؟
مینویسین که چه اتفاقی بیوفته
یا چرا به نوشتن ادامه میدین؟