آردانامه - یاوانای من
یاوانای من، ای پدید آورندهی طبیعت، ای که زیبایی با تو معنا پیدا کرد، ای خالق تلپریون و لورلین. منم آئوله، همان که نامش با نام تو گره خورد، مرا به یاد داری؟ روزگار بسیاری است که از هم دور ماندهایم و سیاهی بین ما جدایی افکند. هنوز گلهای زیبا، رایحه داستانهای ما را نغمه میکنند، چمنها مرا با یادت غلغلک میدهند، آغوش درختانت مرا با خود به آسمانها میبرد و در پایان من همچنان بی تو تنهایم و دارم فرتوت میشوم.
یاوانای من، دنیا بی تو، بی رنگ است. از آن روزی که پادشاه تاریکی ملکور درختان زیبایت را خشکاند و دنیا را به تاریکی فرو برد، ما دیگر نتوانستیم هم صدا شویم. از آن روز موسیقی زیبای نگاهت از من دریغ شد و تیلههای چشمانت را گریان دیدم. گویا ارو سرنوشت را اینگونه چیده است. ای که زیباییت در میان آینور بی همتا است، ای یگانه و زیبای من، بی تو همچون درختی خشک و بی حرکت بیدار ماندهام تا شبانم بیاید و کمی در کنارش بیاسایم.
تاریکی که روزگاری زادهی نور بود، هر روز سایه سنگینش را بر خوشی ما بیشتر افکند و سرانجام روزی که از آن میترسیدیم فرا رسید. ملکور از روز ازل از من توانمندتر بود و این خواست ارو بود که اینگونه باشد تا من نتوانم عزیزترینم را از چنگال تاریکی برهانم و حالا دریاها و اقیانوسها میان ما ایستادهاند. به کوهها فرمان دادم تا هر کجا که تو را یافتند، پناهت باشند و از سنگها خواستم تا هر کجا که تو را یافتند برایت فرش هموار باشند.
یاوانای من، تاریکی نمیتواند بر نور مسلط شود و این همان است که ارو در نغمه آغازین به ما وعده داده است. الفها برای جواهرات ارزشمندشان سیلماریل در پی ملکور آمدهاند و بزرگ ما مانوه نیز دیگر از بخشایش ملکور رویگردان است. سایه بر نور پیروز نمیشود بلکه سایه زادهی نور است و نور هم سایه را نابود نخواهد کرد و این تعادل همانا که خواست ارو است. سایه نمیتواند بیش از نور باشد و نور نمیتواند بدون سایه باشد پس سایه نهایت شکست خواهد خورد و شیطان به خواست ارو به زانو در خواهد آمد.
پس آسوده باش و دنیا را با گیاهان زیبایت، همانگونه که میخواهی، نقاشی کن چرا که زیباترین نقاش آردا تنها تویی.
پینوشت: این متن نامهای با الهام از شخصیتها و دنیای کتابهای جی آر آر تالکین است که طی سری پستهای آردانامه در وبلاگ آسمانم تالیف و منتشر میشوند.
حق معنوی تصویر: Photo by faQy on DeviantArt