postina logo پستینا منتشر شد 🎉

به یاد چدونک - چرا دورهمی وبلاگی دیگر تکرار نشد؟

بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱ بود که جمعی از وبلاگنویس‌های عموما بلاگ بیان به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب اون سال دور هم جمع شدن که داستان اون دورهمی رو در اینجا با عنوان «داستان چدونک» در همان سال منتشر کردم. فضای وبلاگستان به شکلی بود که وبلاگ‌های فعال متعدد و وبلاگنویس‌ها شور و شوق نوشتن داشتن و این داستان تنها به همین سه سال پیش بر میگرده.
دورهمی‌ها معمولا برای ایجاد ارتباطات بهتر در جمع‌های مختلفی شکل می‌گیره. مثلا دورهمی گروه کاربران لینوکس که معروف به لاگ هست که معروف‌ترینشون در ایران تهلاگ نام داره و به صورت کلی آدم‌هایی با داشتن یک سری اشتراکات، دور هم جمع میشن تا تبادل فکر و نظر کنن و ارتباطات خوبی رو در کنار هم بسازن و اون حرکت یا گروه رو توسعه داده و زنده نگه دارن.
چدونک چهارمین دورهمی وبلاگی بود که خودش داستانی طولانی داره. که تاریخچه دونک‌ها رو قبلا توضیح دادم که اولین دورهمی وبلاگی در نمایشگاه کتاب سال ۹۶ با عنوان یدونک شروع شد و سه دوره تا سال ۹۸ ادامه پیدا کرد اما این بین کسانی که این رویداد رو مدیریت می‌کردن به دلایل نامعلوم از هماهنگی ترتیب دادن این دورهمی دست کشیدن تا اینکه دوست بزرگوارمون عارفه از وبلاگ «پیاده‌روی در گرگ و میش» زحمت مدیریت و هماهنگی این دورهمی رو بعد از ۲ سال وقفه کشیدن ولی برای سال‌های بعد این دورهمی دوباره به وقفه افتاد.

یادگاری چدونک

چرا دونک‌ها ادامه دار نیستن؟

من تنها در دورهمی آخر یعنی چدونک حضور داشتم و باید بگم که بسیار خاطره انگیز و زیبا بود اما با تمام جذابیت‌ها و زیبایی‌های این دورهمی، ادامه پیدا نکرد. گروه ادامه پیدا نکرد و همه چیز پاک شد و افرادی که مثل من علاقمند به ادامه دورهمی برای سال بعد بودند هم تلاششان به جایی نرسید و برای سال‌های بعد هم یعنی ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ که همین چند روز پیش بود هم حرفی از چدونک به میان نیامد.
به نظرم چدونک یک دورهمی متکی به اعضای خودش بود و مسئولیت این برپایی و ادامه پیدا نکردن، هر دو بر عهده‌ی ما وبلاگنویس‌ها و افراد دورهمی بود. درسته که شرکت بیان و شرایط اقتصادی و اجتماعی حال حاضر و چند سال اخیر هیچ تعریفی نداشت اما چدونک در اوج کرونا برگزار شد و این خواسته سوزان دوستان اون دورهمی بود که اون لحظات به یاد ماندنی رو خلق کرد.
یکی از بزرگترین مشکلات ما منتظر دیگران موندن هست. خیلی از ما منتظریم که بیان خودش درست بشه یا یکی بیاد و دورهمی تشکیل بده و یا این نشد یه چیز دیگه. این انفعال در انجام کارها و فعال نبودن جامعه وبلاگنویسی که از تک تک ما تشکیل میشه، باعث شده که ما از بحران‌ها و مشکلات حال حاضر عبور نکنیم. وقتی شمایی که خواننده این پست هستین «منتظر این باشین که یکی کامنت بذاره و نظرش رو بخونین»، یا به این فکر کنین که «حرفی برای گفتن ندارم»، یا «کاری برای انجام دادن ندارم» و یا حتی اینکه «کار من چه فایده‌ای داره»، باعث میشه که ستاره‌های کوچیکی که می‌تونن شب‌های تاریک این روزهای وبلاگستان رو روشن و روشن‌تر کنن، هر روز تاریک و تاریک‌ترش کنن.

خب حالا میگی چیکار کنیم؟

خیلی ساده و کوتاه میگم: «فعال باشیم». تنها فکر نکنیم و «همفکری کنیم». در پست‌ها، در کامنت‌ها، در کمک به هم، در آموزش هم، در انجام پروژه‌ها و کارهایی که به گسترش وبلاگستان کمک می‌کنن، مشارکت کنیم. هر چقدر کوچیک، هر چقدر کم و هر چقدر هم محدود. از غارهایی که ساختیم در بیایم و با هم یک شهر بسازیم و در نهایت یک کشور بسازیم. یک دست صدا نداره.
شرکت‌های موفق مثل بیان، مثل گوگل تشکیل شده از آدم‌هایی با یک هدف مشخص که دور هم جمع میشن و کار بزرگی در نهایت انجام میدن. ما کلی استعداد بین وبلاگنویس‌های حاضر داریم. بعضی از ما توی حوزه‌ی سینما خیلی جذاب و زیبا می‌نویسیم، بعضی‌ها خاطره نویس خوبی هستیم، بعضی از ما توسعه دهنده نرم افزار هستیم، بعضی از ما عکاس خوبی هستیم و این لیست پایان درازی داره. با وجود این استعداد‌ها ما حتما می‌تونیم کارهای ارزشمند و بزرگی انجام بدیم، تنها کافیه روی مفهوم وبلاگنویسی و وبلاگستان هم نظر باشیم و همکاری کنیم و برای سال بعد دورهمی جدیدی رو در کنار هم هماهنگ کرده و ترتیب بدیم.

برچسب‌ها
چت درباره من تماس جعبه ابزارها آسمانی ساز گروه تلگرام موزیک‌ها 💙 برنامه وبلاگ CKEditor Quill TinyMCE Froala کانال آپارات
تازه‌ترین نظرات