-->
احمقانهترین خواسته بشر این است که انتظار دارد با تکرار روشهای همیشگیاش به نتایج متفاوت برسد. - من از تجربه قبلیم دارم استفاده میکنم و نمیذارم دوباره تکرار بشه. این دفعه دیگه درستش میکنم. نمیشه، من اصلا بدشانسم. این مسیریه که بیشتر اوقات توی زندگی طی میشه. چندین بار تلاش کردم اما نشد، ...
نمیتوانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی، ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی! - گذشته پر از پشیمانیهاست، اما دیگه نمیشه برگشت و جلو اتفاق افتادن یا انجامش رو گرفت و همهی اینها زندگی ما رو تشکیل میدن. آغاز رو ما دیگه نمیتونیم تغییر ...
اولین تاثیر فقر، کشتنِ فکر است. یعنی اگر شما به اندازه کافی برای حیات خود پول نداشته باشید، برده بیاختیار پول خواهید شد! همان شرایطی که طبقه متوسط به آن "گذرانِ زندگی" میگویند. - خیلیها میگن پول همه چیز نیست و چقدر تو مادی گرا هستی و چنین چیزهایی، اما این حرفها رو ...
وابستگی یعنی میخواهمت، چون مفیدی. دلبستگی یعنی میخواهمت، حتی اگر مفید نباشی. به کسی که دوستش داری، دلبسته باش نه وابسته. - خیلی از مواقع ما معنای کلماتی که به کار میبریم یا حتی بهش فکر میکنیم رو نمیدونیم. نمیدونیم که الان در چه وضعیتی هستیم و یا به قول معروف چند چندیم ...
قوی بمان چون همه چیز بهتر خواهد شد! ممکن است امروز هوا طوفانی باشد ، اما تا ابد که باران نخواهد بارید ...! - بعضیها میگن زندگی همیشه دردسر و مشکلاته و من که خوشی ندیدم. چون که این آدمها بیشتر به نداشتههاشون فکر میکنن و کمتر به چیزهایی که دارن. متاسفانه زندگی ...
ترس، از ضعف داخل قلب افراد تغذیه میکنه - این ضعف میتونه زخمی قدیمی باشه، میتونه دانش کم و ندونستن باشه، میتونه از افکار محدود کننده بیاد و خیلی چیزای دیگه که در قلب ما ریشه کردن. اگر احساس ترس میکنیم، باید به دنبال ضعفهای درون قلبمون باشیم و اونها رو درست کنیم. ...
هر موقع به کرسی که فکر میکنم، یاد یه میز با روکش قرمز و اتاق گرم میوفتم که با خودش کلی حس خوب و قشنگ رو به همراه داره اما چند وقتی هست که این تعریف از کرسی برام عوض شده. الان کرسی برای من یک جمع دوست داشتنی از رفقای خوب روزگار ...
تنها دلیل آنکه اشخاص آنچه را که میخواهند، به دست نمیآوردند این است که بیشتر به آنچه نمیخواهند فکر میکنند - شاید این موضوع تکراری باشه اما اگر به افکار خودم دقت کنم، به اینکه وقتی چیزی میخوام، اول یاد موقعی میوفتم که نتونستم و نشد، در صورتی که اصلا نیازی به این ...
مهم نیست که راه چقدر دشوار است و در کتیبهی ما، چه مجازاتهایی رقم خورده است. من راهبر سرنوشت خویشم، من ناخدای روح خویشم. ـ تا به حال به ناخدا فکر کردین؟! فردی که میان دریاها و اقیانوسهایی که تا چشم کار میکنه، آب هست، راه خودشون رو پیدا میکنن. الان رو نمیگم، ...
سپیده که سربزند در این بیشهزار خزانزده، شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوییدیم. پس به نام زندگی، هرگز مگو هرگز - «پل الوار» - این دو جمله حرفهای زیادی در خودشون دارن اما نکتهای که من میخوام در موردش صحبت کنم، مفهوم امید هست. زندگی بارها به ما چهره خشن ...